خاطرات کودکی | ثبت خاطرات کودکانه | سوال و جواب بچه داری | مشاوره انتخاب اسم | کارتون و انیمیشن نی نی دیگر
صفحه نخست پروفایل نویسنده ورود به حساب کاربری ثبت خاطرات کودک سوال و جواب بچه داری مشاوره انتخاب اسم کارتون و انیمیشن تبلیغات در نی نی وبلاگ مشاهده وبلاگی دیگر

رایان پسریه مامان

نی نی وبلاگ > این وبلاگ > دو نفر و نصفی

دو نفر و نصفی

1390/5/23 1:33
نویسنده : مامان
584 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان بغل

تا اومدنت چیزی نمونده..هورا...این دو هفته که بهت سر نزدم داشتیم با بابایی اتاقت رو اماده میکردیم...اگه بدونی چقدر ناناس شده گل قشنگم......امروز وارد هفته ٣٦ شدی عزیزکم.امیدوارم صحیح و سالم باشی... من و بابایی داریم با جمع دو نفرمون خداحافظی میکنیم و منتظر فسقلی خودمونیم ..قهقهه.الهی قربون پاهای کوچولوت برم.....ماچماچماچ اینم عکس کلی از اتاقت. یه عالمه عاششششققققتممممممقلب

 عکس پاناروما از اتاق رایان

وسایل مدرن دنیای رایان

نمایی از کمد رایان

تخت و تشک خوشکلش

عروسکای خوشکلش

یه سری دیگه از عروسکاش

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
سه سال و سه ماهگی سه سال و سه ماهگی تولد دو سالگی تولد دو سالگی 23ماهگی 23ماهگی 15ماهگیت 15ماهگیت

نظرات (7)

نانی
16 مرداد 90 14:59
ایشااله به سلامتی نی نی تون بدنیا بیاد
مامان باربد
16 مرداد 90 15:03
سلام مامانی این مطلبو که خوندم به یاد حاملگی خودم افتادم.خوب از این لحظاتت لذت ببر.گلی من تو 36هفتگیش ورجه وورجش زیاد بود و لذت بخش تا میتونست منو لگدمال میکرد. الان 5ماه و 21 روزشه نانازو مامانیه.انشالله کوچولوت صحیح و سالم باشه.
عمو حامد
20 مرداد 90 1:11
به به چه اتاق قشنگی. چه مامان لوسی . به گمان من اساسا وقتی مامانی اینقدر لوس باشه حتما بچه هم خیلی لوسه. پیشنهاد میکنم به یه روانشناس خوب مراجعه کنید.


سلام عمو حامد...واقعاااااااااان.اساسا وقتی من تو شهریور و تو رمضون به دنیا بیام یعنی تاریخ یه بار دیگر تکرار شده و یه خل و چل دیگه به جمعتون اضافه میشه.!!! مرسی که اومدی.
مریم
21 مرداد 90 23:39
سلام عزیز دلم. آخی چه اتاق قشنگی خوش به حالت. زودتر دنیا بیا یک عالمه آدم خوب توی این دنیا منتظر اومدنت هستن.
مجيد
23 مرداد 90 12:20
سلام به مامان و باباي گل رايان جون به نظر من رايان كوچولو اگه مي دونست كه چه مامان باباي گلي و چه اتاق خوشگلي در انتظارشن حتما زودتر از اينا مي اومد به اميد ديدار هر سه تاي‌تون به همين زوديا
مریم
25 مرداد 90 0:31
سلام خاله من دیگه صبرم داره تمام می شه مامانت که جای خود داره رایان جونم خاله من دارم برای دیدنت روزها را می شمارم برای اینکه تو بیای وکمی که بزرگتر شدی همراه خودم ببرمت گردش پس خاله زود بیا دوووووست دارم


سلام خاله مریم..خوفی؟منم دیگه دارم خسته میشم هی خودم رو چمع میکنم..هی به مامان لگد میزنم ولی زودی میام...بوس
شرفی
26 مرداد 90 11:44
وای چه خوشکل بودن ایناااااا! راستی تو مطلب قبل یه صحبتی از شباهت بود؟؟؟ امیدوارم باباییش تک بمونه و رایان به اون نره!!!!

سلام عمو شرفی مرسی که به دیدنم اومدی.!!!دلت میاد به بابای گلم حرف بزنی....دفه اخرت باشه هاااااااااااا...